۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻🎓
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Increasing
گذشته‌ی ساده:
increasedشکل سوم:
increasedسوم‌شخص مفرد:
increasesمعنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
B1
روبه‌افزایش، روبه‌رشد، فزاینده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
increasing prices
قیمت‌هایِ روبه‌افزایش
increasing centralization
تمرکزگراییِ روبه‌رشد
نمونه‌جمله‌های بیشتر
an increasing economic segregation
شکاف اقتصادی فزاینده
an increasing nausea
حالت تهوع روبه‌افزایش
مترادف و متضاد increasing
-
adjective becoming largerSynonyms:growing expanding enlarging developing rising augmenting accumulating widening broadening maturing swelling multiplying flourishing waxing piling up getting big sprouting booming snowballing proliferating
-
adjective becoming more intenseSynonyms:growing intensifying accelerating heightening deepening escalating advancing building sharpening emphasizing accentuating building up dominant
لغات هم‌خانواده increasing
-
nounincrease
-
adjectiveincreased, increasing
-
verb - transitiveincrease
-
adverbincreasingly
سوال‌های رایج increasing
گذشته‌ی ساده increasing چی میشه؟
گذشته‌ی ساده increasing در زبان انگلیسی increased است.
شکل سوم increasing چی میشه؟
شکل سوم increasing در زبان انگلیسی increased است.
سوم‌شخص مفرد increasing چی میشه؟
سوم‌شخص مفرد increasing در زبان انگلیسی increases است.
ارجاع به لغت increasing
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «increasing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/increasing
لغات نزدیک increasing
- - increased
- - increaser
- - increasing
- - increasingly
- - increasingly anxious