آخرین به‌روزرسانی:
Waxing
ˈwæksɪŋ
ˈwæksɪŋ
گذشته‌ی ساده:
waxedشکل سوم:
waxedسوم‌شخص مفرد:
waxesمعنی
مترادف و متضاد waxing
-
verb go up or advanceSynonyms:increasing growing rising climbing developing becoming coming getting mounting shining turning smoothing polishing oiling greasingAntonyms:waning
-
verb increase in phaseSynonyms:increasing rising growing expanding extending building escalating boosting enlarging multiplying mounting swelling amplifying soaring magnifying upsurging aggrandizingAntonyms:shrinking waning
-
noun a gradual increase in magnitude or extentAntonyms:waning
-
adjective (of the moon) pertaining to the period during which the visible surface of the moon increasesAntonyms:waning
سوال‌های رایج waxing
گذشته‌ی ساده waxing چی میشه؟
گذشته‌ی ساده waxing در زبان انگلیسی waxed است.
شکل سوم waxing چی میشه؟
شکل سوم waxing در زبان انگلیسی waxed است.
سوم‌شخص مفرد waxing چی میشه؟
سوم‌شخص مفرد waxing در زبان انگلیسی waxes است.
ارجاع به لغت waxing
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «waxing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waxing