آخرین به‌روزرسانی:

Broadening

گذشته‌ی ساده:

broadened

شکل سوم:

broadened

سوم‌شخص مفرد:

broadens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1

گسترش، بسط، توسعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

broadening familial bonds

توسعه‌ی روابط خانوادگی

the broadening of travel

گسترش سفر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد broadening

  1. adjective cultivating
    Synonyms:
    educational improving advancing developing enriching expanding refining cultural enlightening
  1. noun widening
    Synonyms:
    increase expansion extension enlargement
    Antonyms:
    narrowing shortening

سوال‌های رایج broadening

گذشته‌ی ساده broadening چی میشه؟

گذشته‌ی ساده broadening در زبان انگلیسی broadened است.

شکل سوم broadening چی میشه؟

شکل سوم broadening در زبان انگلیسی broadened است.

سوم‌شخص مفرد broadening چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد broadening در زبان انگلیسی broadens است.

ارجاع به لغت broadening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «broadening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broadening

لغات نزدیک broadening

پیشنهاد بهبود معانی