گذشتهی ساده:
broadenedشکل سوم:
broadenedسومشخص مفرد:
broadensگسترش، بسط، توسعه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
broadening familial bonds
توسعهی روابط خانوادگی
the broadening of travel
گسترش سفر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «broadening» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broadening