گذشتهی ساده:
broadenedشکل سوم:
broadenedسومشخص مفرد:
broadensوجه وصفی حال:
broadeningپهن کردن، وسیع کردن، منتشر کردن، عریض کردن، گسترش دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
They are broadening the road.
دارند جاده را عریض میکنند.
Education and foreign travel broadened his views.
تحصیل و سفر به خارج فکرش را باز کرد.
We want to broaden the base of the company's activities.
میخواهیم پایهی فعالیتهای شرکت را گسترش دهیم.
پهن شدن، وسیع شدن، منتشر شدن، عریض شدن، گسترده شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As we travel and experience different cultures, our perspectives broaden.
وقتی سفر میکنیم و فرهنگهای متفاوت را تجربه میکنیم، دیدگاههایمان گسترده میشوند.
His perspective on the world began to broaden.
دیدگاه او نسبت به جهان کمکم گسترش یافت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «broaden» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broaden