با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Open Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C2
آزادانه حرف زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He finally opened up freely on the subject.
- بالأخره آزادانه درباره‌ی آن موضوع لب به سخن گشود.
phrasal verb
(عامیانه) تیراندازی کردن، آتش گشودن
- The tanks came close and we opened up with machine guns.
- تانک‌ها نزدیک شدند و ما آن‌ها را به آتش مسلسل بستیم.
phrasal verb
(مغازه و کسب‌وکار) باز کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد open up

  1. phrasal verb Open
  2. phrasal verb Reveal oneself; to become communicative
  3. phrasal verb Commence firing weapons

ارجاع به لغت open up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «open up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/open-up

لغات نزدیک open up

پیشنهاد بهبود معانی