گذشتهی ساده:
shortenedشکل سوم:
shortenedسومشخص مفرد:
shortensشکل جمع:
shorteningsانگلیسی آمریکایی غذا و آشپزی چربمایه، روغن تردکنندهی شیرینی، روغن قنادی، شورتنینگ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
I ran out of shortening, so I had to make a quick trip to the store before I could start baking.
چربمایه تمام شده بود، بنابراین قبل از اینکه بتوانم پخت را شروع کنم، مجبور شدم سریع به فروشگاه بروم.
I prefer using vegetable shortening in my recipes.
ترجیح میدهم از شورتنینگ گیاهی در دستورهای پخت استفاده کنم.
کوتاهسازی، عمل کوتاه شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The shortening of the school day was met with mixed reactions from students and parents.
کوتاهسازی روز مدرسه (در برابر روز تعطیل) با واکنشهای متفاوت دانشآموزان و والدین مواجه شد.
The shortening of the skirt made it more appropriate for the occasion.
کوتاه شدن دامن آن را برای این مناسبت مناسبتر میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shortening» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shortening