۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻🎓
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Limiting
ˈlɪmətɪŋ
ˈlɪmətɪŋ
گذشته‌ی ساده:
limitedشکل سوم:
limitedسوم‌شخص مفرد:
limitsصفت تفضیلی:
more limitingصفت عالی:
most limitingمعنی
مترادف و متضاد limiting
-
verb decide upon or fix definitelySynonyms:determining fixing defining specifying setting restricting regulating checking constraining confining bounding marking delimiting localizing inhibiting curbing contracting circumscribing bordering discriminating qualifying rationing measuring ending finishing concluding demarcating delimiting delimiting fencing edging verging terming tempering stinting meting chastening
-
verb place limits on (extent or access)Synonyms:restricting checking curbing restraining confining narrowing bounding delimiting circumscribing straitening throttling trammellingAntonyms:allowing freeing releasing increasing
-
noun the grammatical relation that exists when a word qualifies the meaning of the phraseSynonyms:modification qualifying
-
adjective restricting the scope or freedom of actionSynonyms:restricting confining constraining constrictive
لغات هم‌خانواده limiting
-
nounlimit, limitation, delimitation
سوال‌های رایج limiting
گذشته‌ی ساده limiting چی میشه؟
گذشته‌ی ساده limiting در زبان انگلیسی limited است.
شکل سوم limiting چی میشه؟
شکل سوم limiting در زبان انگلیسی limited است.
سوم‌شخص مفرد limiting چی میشه؟
سوم‌شخص مفرد limiting در زبان انگلیسی limits است.
صفت تفضیلی limiting چی میشه؟
صفت تفضیلی limiting در زبان انگلیسی more limiting است.
صفت عالی limiting چی میشه؟
صفت عالی limiting در زبان انگلیسی most limiting است.
ارجاع به لغت limiting
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «limiting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/limiting
لغات نزدیک limiting
- - limited war
- - limiter
- - limiting
- - limiting factor
- - limiting frequency