امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Curbing

American: ˈkɜrːbɪŋ British: ˈkɜːbɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    curbed
  • شکل سوم:

    curbed
  • سوم‌شخص مفرد:

    curbs

معنی‌ها

noun C2
تسمه‌ی لگام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun
(خیابان و راه) جدول، لبهی جوی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curbing

  1. verb Lessen the intensity of; temper; hold in restraint; hold or keep within limits
    Synonyms:
    restraining checking inhibiting restricting controlling holding moderating constraining curtailing subduing bordering withholding thwarting bridling taming suppressing shackling keeping repressing braking reining limiting containing hindering hampering edging curving arresting abstaining bitting
    Antonyms:
    assisting aiding fostering encouraging helping
  1. verb To put down by force or authority
    Synonyms:
    conquering subduing inhibiting suppressing
  1. noun An edge between a sidewalk and a roadway consisting of a line of curbstones (usually forming part of a gutter)
    Synonyms:
    curb kerb

ارجاع به لغت curbing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curbing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curbing

لغات نزدیک curbing

پیشنهاد بهبود معانی