فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Conquering

ˈkɑŋ.kər.ɪŋ ˈkɒŋ.kər.ɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
پیروز، فاتح، چیره، غالب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The country people turned out to meet the conquering hero.
- مردم کشور حضور پیدا کردند تا با قهرمان پیروز دیدار کنند.
- The conquering army celebrated their victory in the city square.
- ارتش فاتح، پیروزی خود را در میدان شهر جشن گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conquering

  1. adjective victorious
    Synonyms:
    successful winning triumphant dominating

ارجاع به لغت conquering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conquering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conquering

لغات نزدیک conquering

پیشنهاد بهبود معانی