آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ شهریور ۱۴۰۴

    Triumphant

    traɪˈʌmfnt traɪˈʌmfnt

    معنی triumphant | جمله با triumphant

    adjective

    پیروز، پیروزمند، فاتح، برنده، منصور، چیره، کامیاب، موفق

    The triumphant army marched through the city.

    ارتش فاتح در شهر رژه رفت.

    The triumphant coach praised his players for their incredible effort.

    مربی پیروز بازیکنانش را به خاطر تلاش باورنکردنی‌شان تحسین کرد.

    adjective

    غرور‌آمیز، آمیخته با غرور، افتخارآمیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    adjective

    پیروزمندانه

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد triumphant

    1. adjective successful
      Synonyms:
      winning victorious happy lucky dominant champion glorious prizewinning on top in the lead out front undefeated unbeaten triumphal celebratory elated rejoicing conquering proud boastful swaggering looking good jubilant exultant
      Antonyms:
      unsuccessful losing failing defeated

    سوال‌های رایج triumphant

    معنی triumphant به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «triumphant» در زبان فارسی به «پیروز» یا «پیروزمند» ترجمه می‌شود.

    «triumphant» صفتی است که برای توصیف فرد، گروه یا رویدادی به کار می‌رود که موفقیت بزرگی کسب کرده و بر چالش‌ها یا موانع غلبه کرده است. این واژه بار معنایی شادی، افتخار و غرور ناشی از موفقیت را به همراه دارد. برای مثال، جمله‌ی «The team returned home triumphant after winning the championship» به معنای «تیم پس از قهرمانی، با حس پیروزی به خانه بازگشت» نشان می‌دهد که اعضای تیم نه تنها موفق شده‌اند، بلکه این موفقیت باعث شادی و غرور آن‌ها شده است.

    از منظر روان‌شناسی، حالت «triumphant» معمولاً با احساسات مثبت عمیق مانند رضایت، اعتماد به نفس و انگیزه‌ی بیشتر همراه است. فرد پیروزمند پس از پشت سر گذاشتن چالش‌ها و دستیابی به هدف، احساس ارزشمندی و توانمندی می‌کند. این احساس می‌تواند به رشد شخصی، تقویت روحیه و توانایی مقابله با مشکلات آینده کمک کند.

    در ادبیات و متون توصیفی، «triumphant» اغلب برای ایجاد تصویرهای پویا و پرانرژی به کار می‌رود. نویسندگان از این صفت برای توصیف لحظات شکوه، پیروزی‌های قهرمانان و دستاوردهای برجسته استفاده می‌کنند. به کار بردن این واژه در داستان یا شعر، حس شادی و موفقیت را به خواننده منتقل می‌کند و لحظه‌های مهم و برجسته‌ی روایت را پررنگ‌تر می‌سازد.

    «triumphant» همچنین در محیط‌های اجتماعی و حرفه‌ای کاربرد دارد. برای مثال، موفقیت در پروژه‌های کاری، اتمام آزمون‌های مهم یا دستیابی به اهداف شخصی می‌تواند احساس «triumphant» را در فرد ایجاد کند. این واژه نشان‌دهنده‌ی نتیجه‌ی تلاش، تعهد و پشتکار است و می‌تواند در انگیزه‌بخشی و تقدیر از موفقیت‌ها به کار رود.

    «triumphant» واژه‌ای است که توانایی توصیف موفقیت، پیروزی و حس شادی و غرور ناشی از آن را دارد. یادگیری و استفاده صحیح از این صفت به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا موفقیت‌ها، دستاوردها و لحظات افتخارآمیز را به‌طور طبیعی، دقیق و تصویری بیان کنند و جملات خود را پرانرژی و تأثیرگذار بسازند.

    ارجاع به لغت triumphant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «triumphant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/triumphant

    لغات نزدیک triumphant

    • - triumphal
    • - triumphalism
    • - triumphant
    • - triumphantly
    • - triumvier
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.