امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Boastful

ˈboʊstfl ˈbəʊstfl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more boastful
  • صفت عالی:

    most boastful

معنی و نمونه‌جمله

adjective
لاف‌زن، چاخان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He is a boastful man.
- او آدم خودستایی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boastful

  1. adjective bragging
    Synonyms: arrogant, big, big-headed, bombastic, cocky, conceited, crowing, egotistic, egotistical, exultant, full of hot air, hifalutin, hot stuff, know-it-all, loudmouth, on ego trip, pompous, pretentious, puffed-up, self-aggrandizing, self-applauding, smart-alecky, snooty, strutting, stuck-up, swaggering, swanky, swollen-headed, too big for one’s britches, vainglorious, vaunting, windbag
    Antonyms: deprecating, modest

ارجاع به لغت boastful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boastful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boastful

لغات نزدیک boastful

پیشنهاد بهبود معانی