امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bombastic

bɑːmˈbæstɪk bɒmˈbæstɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قلمبه‌سلمبه، پرطمطراق، گزاف، اغراق‌آمیز، گُنده‌گوزانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- His bombastic speech failed to impress the audience.
- سخنرانی اغراق‌آمیز او نتوانست تماشاگران را تحت‌تأثیر قرار دهد.
- His bombastic claims were quickly debunked by experts.
- ادعاهای قلمبه‌سلمبه‌ی او به‌سرعت توسط کارشناسان رد شد.
- The film was criticized for its bombastic special effects.
- این فیلم به دلیل جلوه‌های پرطمطراق خود مورد انتقاد قرار گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bombastic

  1. adjective forceful and confident in a way that is intended to be very powerful and impressive, but may not have much real meaning or effect
    Synonyms:
    aureate balderdash big-talking declamatory euphuistic flowery full of hot air fustian grandiose highfalutin high-flown histrionic inflated loudmouthed magniloquent orotund ostentatious overblown ranting rhapsodic rhetorical sonorous stuffed shirt swollen tumid turgid verbose windbag windy wordy
    Antonyms:
    humble quiet reserved restrained

ارجاع به لغت bombastic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bombastic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bombastic

لغات نزدیک bombastic

پیشنهاد بهبود معانی