آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Flowery

ˈflaʊəri ˈflaʊəri

معنی flowery | جمله با flowery

adjective

پرگل، پرزینت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Heidi was wearing a flowery skirt.

هایده دامن گلداری به تن داشت.

a flowery perfume

عطر گل‌بو

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the flowery writings of the poets in Nadder Shah's court

نوشته‌های پرآذین شاعران دربار نادرشاه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد flowery

  1. adjective ornate, especially referring to speech or writing
    Antonyms:
    plain unembellished unornate unflowery inelaborate

لغات هم‌خانواده flowery

ارجاع به لغت flowery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flowery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flowery

لغات نزدیک flowery

پیشنهاد بهبود معانی