با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Sonorous

    səˈnɔːrəs / / ˈsɑːnərəs ˈsɒnərəs / / səˈnɔːrəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    صدادار، طنین‌انداز، قلنبه، بلند، پرصدا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - sonorous metals
    - فلزات آواساز
    - a sonorous waterfall
    - آبشار پر سر و صدا
    - a herald with a sonorous voice
    - جارچی با صدای پرطنین
    - a sonorous bell
    - ناقوس پر طنین
    - Sa'di's sonorous prose
    - نثر موزون و غرای سعدی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sonorous

    1. adjective resonant
      Synonyms: booming, full-voiced, loud, loud-voiced, powerful, resounding, reverberating, rich, ringing, rotund, thundering

    ارجاع به لغت sonorous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sonorous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sonorous

    لغات نزدیک sonorous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند