فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sonsy

American: ˈsɒnsi British: ˈsɒnsi

توضیحات:

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: sonsie

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ادبی خوش‌قیافه، خوش‌هیکل، خوب‌رو، خوش‌برورو، خوب، نیکو (انگلیسی اسکاتلندی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a sonsy voice

صدایی نیکو

the sonsie woman

زن خوش‌هیکل

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sonsy

  1. adjective (of a woman's body) having a large bosom and pleasing curves
    Synonyms:
    curvy curvaceous voluptuous busty full-bosomed buxom well-endowed bosomy stacked sonsie

ارجاع به لغت sonsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sonsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sonsy

لغات نزدیک sonsy

پیشنهاد بهبود معانی