Bosomy

ˈbʊzəmi ˈbʊzəmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پستان‌مانند، دارای پستان برجسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a tall, bosomy lady
- بانویی بلند بالا با سینه‌ی بزرگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bosomy

  1. adjective (of a woman's body) having a large bosom and pleasing curves
    Synonyms: busty, buxom, curvaceous, curvy, full-bosomed, sonsie, sonsy, stacked, voluptuous, well-endowed

ارجاع به لغت bosomy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bosomy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bosomy

لغات نزدیک bosomy

پیشنهاد بهبود معانی