با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Thundering

ˈθəndərɪŋ ˈθʌndərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    thundered
  • شکل سوم:

    thundered
  • سوم شخص مفرد:

    thunders

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    رعد زن، صاعقه‌انداز، غریب، رعدآسا
    • - his thundering voice
    • - صدای رعد آسای او
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد thundering

  1. verb Be the case that thunder is being heard
    Synonyms: roaring, booming, crashing, rolling, clashing, raging, clamoring, deafening, noising, fulminating, reverberating, detonating, banging, pealing, resounding, blasting, rumbling, clapping

ارجاع به لغت thundering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thundering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thundering

لغات نزدیک thundering

پیشنهاد بهبود معانی