فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Clashing

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clashed
  • شکل سوم:

    clashed
  • سوم شخص مفرد:

    clashes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C2
    تضاد، ناسازگاری، ضدیت
    • - His clashing to slavery is completely obvious.
    • - ضدیت او با برده‌داری کاملاً مشهود است.
    • - Google has partially withdrawn from the Chinese market after clashing with Beijing over censorship.
    • - گوگل پس از تضاد با پکن بر سر مسئله‌ی سانسور، تا حدودی از بازار چین صرف‌نظر کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد clashing

  1. noun dissension
    Synonyms: opposition, discord, disagreement

ارجاع به لغت clashing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clashing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clashing

لغات نزدیک clashing

پیشنهاد بهبود معانی