آخرین به‌روزرسانی:

Clashing

گذشته‌ی ساده:

clashed

شکل سوم:

clashed

سوم‌شخص مفرد:

clashes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2

تضاد، ناسازگاری، ضدیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

His clashing to slavery is completely obvious.

ضدیت او با برده‌داری کاملاً مشهود است.

Google has partially withdrawn from the Chinese market after clashing with Beijing over censorship.

گوگل پس از تضاد با پکن بر سر مسئله‌ی سانسور، تا حدودی از بازار چین صرف‌نظر کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clashing

  1. noun dissension
    Synonyms:
    disagreement discord opposition

ارجاع به لغت clashing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clashing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clashing

لغات نزدیک clashing

پیشنهاد بهبود معانی