گذشتهی ساده:
clashedشکل سوم:
clashedسومشخص مفرد:
clashesتضاد، ناسازگاری، ضدیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His clashing to slavery is completely obvious.
ضدیت او با بردهداری کاملاً مشهود است.
Google has partially withdrawn from the Chinese market after clashing with Beijing over censorship.
گوگل پس از تضاد با پکن بر سر مسئلهی سانسور، تا حدودی از بازار چین صرفنظر کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clashing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clashing