آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Opposition

    ˌɑːpəˈzɪʃn ˌɒpəˈzɪʃn

    شکل جمع:

    oppositions

    معنی opposition | جمله با opposition

    noun uncountable C1

    ضدیت، مخالفت، مقاومت، تضاد، مقابله

    His opposition to slavery was obvious.

    مخالفت او با برده‌داری آشکار بود.

    We offered strong opposition to the advance of the enemy.

    ما در مقابل پیشرفت دشمن سخت مقاومت کردیم.

    noun

    اقلیت مخالف دولت، حزب مخالف، حزب اقلیت، جناح مخالف، گروه مخالف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    the leader of the Opposition

    رهبر حزب اقلیت (مخالف)

    The Labour Party was in opposition for the first time in years.

    برای اولین بار در سالیان دراز حزب کارگر در اقلیت بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد opposition

    1. noun obstruction, antagonism
      Synonyms:
      conflict struggle competition combat clash hostility resistance antagonism defense prevention war warfare aversion disapproval defiance rivalry encounter confronting action engagement brush contradistinction antithesis contraposition contrariety counteraction counterattack opposure contention contest repugnance repulsion skirmish strife duel fray grapple civil disobedience unfriendliness violation negativism obstructiveness oppugnancy antinomy
      Antonyms:
      peace harmony compatibility
    1. noun person, people competing
      Synonyms:
      rival opponent antagonist enemy foe adversary disputant other side rebel iconoclast
      Antonyms:
      team teammates

    Collocations

    in opposition

    (حزب) در اقلیت، در جناح مخالف

    in opposition to something (or someone)

    در مخالفت با چیزی (یا کسی)، در مقام مخالفت با چیزی (یا کسی)

    لغات هم‌خانواده opposition

    • noun
      opposition, opposite
    • adjective
      opposed, opposing, opposite
    • verb - transitive
      oppose
    • adverb
      opposite

    سوال‌های رایج opposition

    شکل جمع opposition چی میشه؟

    شکل جمع opposition در زبان انگلیسی oppositions است.

    ارجاع به لغت opposition

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «opposition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/opposition

    لغات نزدیک opposition

    • - opposite number
    • - opposites attract
    • - opposition
    • - oppositionist
    • - oppress
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.