آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Confronting

kənˈfrʌnt̬ɪŋ kənˈfrʌntɪŋ

معنی confronting | جمله با confronting

adjective

تلخ، آزاردهنده، تکان‌دهنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

I found her talk very engaging and at times confronting.

به گمانم، گفته‌های او بسیار جذاب و گاهی‌وقت‌ها بحث‌برانگیز بود.

I can understand why people found parts of the film confronting.

می‌توانم درک کنم که چرا از نظر مردم بخش‌هایی از فیلم تکان‌دهنده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد confronting

  1. adjective facing
    Synonyms:
    opposing encountering meeting face to face

ارجاع به لغت confronting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confronting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confronting

لغات نزدیک confronting

پیشنهاد بهبود معانی