فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Confronting

گذشته‌ی ساده:

confronted

شکل سوم:

confronted

سوم‌شخص مفرد:

confronts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

در مقابلِ، دارای تقابل، در مواجهه (با)، بحث‌برانگیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I found her talk very engaging and at times confronting.

به گمانم، گفته‌های او بسیار جذاب و گاهی‌وقت‌ها بحث‌برانگیز بود.

I can understand why people found parts of the film confronting.

می‌توانم درک کنم که چرا از نظر مردم بخش‌هایی از فیلم دارای تقابل بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confronting

  1. adjective facing
    Synonyms:
    opposing encountering meeting face to face

ارجاع به لغت confronting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confronting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confronting

لغات نزدیک confronting

پیشنهاد بهبود معانی