گذشتهی ساده:
confrontedشکل سوم:
confrontedسومشخص مفرد:
confrontsدر مقابلِ، دارای تقابل، در مواجهه (با)، بحثبرانگیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I found her talk very engaging and at times confronting.
به گمانم، گفتههای او بسیار جذاب و گاهیوقتها بحثبرانگیز بود.
I can understand why people found parts of the film confronting.
میتوانم درک کنم که چرا از نظر مردم بخشهایی از فیلم دارای تقابل بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confronting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confronting