با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Competition

ˌkɑːmpəˈtɪʃn ˌkɒmpəˈtɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    competitions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
رقابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- superpower competition
- رقابت ابرقدرت‌ها
- Competition for the job was intense.
- رقابت بر سر شغل بسیار شدید بود.
- contractors in competition for the contract to build the new school
- پیمانکاران در رقابت برای عقد قرارداد ساخت‌ مدرسه‌ی جدید
- business competition
- رقابت بازرگانی
noun countable
مسابقه
- a wrestling competition
- مسابقه‌ی کشتی
- a gymnastics competition
- مسابقه‌ی ژیمناستیک
noun countable uncountable
زیست‌شناسی برتری‌جویی، رقابت
- interference competition
- برتری‌جویی مداخله‌ای
- interspecific competition
- رقابت درون‌گونه‌ای
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد competition

  1. noun contest
    Synonyms: antagonism, athletic event, bout, candidacy, championship, clash, concours, contention, controversy, counteraction, dog eat dog, do or die, emulation, encounter, engagement, event, fight, game, go for it, go for the gold, horse race, jungle, match, matchup, meeting, one on one, one-upping, opposition, pairing off, puzzle, quiz, race, racing, rat race, rivalry, run, sport, strife, striving, struggle, tilt, tournament, trial, tug-of-war, warfare

لغات هم‌خانواده competition

ارجاع به لغت competition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «competition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/competition

لغات نزدیک competition

پیشنهاد بهبود معانی