آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Rat Race

ˈræt ˌreɪs ˈræt ˌreɪs

معنی rat race | جمله با rat race

noun

سگ‌دو (به ویژه برای امرار معاش)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The rat race of city living can be exhausting, with long commutes and crowded streets.

سگ‌دو در زندگی شهری می‌تواند طاقت‌فرسا باشد، با رفت‌و‌آمدهای طولانی و خیابان‌های شلوغ.

I'm tired of being caught up in the rat race; I want to enjoy life.

از گیر افتادن در سگ‌دو خسته شده‌ام. می‌خواهم از زندگی لذت ببرم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rat race

  1. noun competition in life
    Synonyms:
    daily grind treadmill vicious circle battle of life survival of the fittest hamster cage

ارجاع به لغت rat race

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rat race» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rat-race

لغات نزدیک rat race

پیشنهاد بهبود معانی