آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
    آخرین به‌روزرسانی:

    Candidacy

    ˈkændədəsi ˈkændədəsi

    معنی candidacy

    noun

    نامزدی، داوطلبی، کاندید(بودن)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد candidacy

    1. noun willingness
      Synonyms:
      readiness willingness application preparedness offer competition nomination candidateship running for office

    ارجاع به لغت candidacy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «candidacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/candidacy

    لغات نزدیک candidacy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    defensive half attacking midfielder central midfielder died wear down delicacy doodad electricity gauche gloat bactericidal do someone a favor bump up rescuer milliary صندلی آسانسور جوان ماهر مخصوصا ماشین‌سواری مربی میلاد قدکوتاه گیم فان مد واجبی وسواس همه