امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bout

baʊt baʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bouts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کشمکش، تقلا، یک دور مسابقه یا بازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a championship bout
- مسابقه‌ی قهرمانی
- a bout of shopping
- یک سری خرید از مغازه
- a bout of the flu
- مدتی دچار سرماخوردگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bout

  1. noun period of time in which something occurs
    Synonyms:
    course fit go round run session shift spell stint stretch tear term tour trick turn
  1. noun competitive fight
    Synonyms:
    bat battle boxing match competition contest encounter engagement go match round set-to struggle

ارجاع به لغت bout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bout

لغات نزدیک bout

پیشنهاد بهبود معانی