فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bat

bæt bæt

گذشته‌ی ساده:

batted

شکل سوم:

batted

سوم‌شخص مفرد:

bats

وجه وصفی حال:

batting

شکل جمع:

bats

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1

چوب، چماق، عصا، چوبدستی، (پینگ پنگ و اسکواش و غیره) راکت، (بیس بال و کریکت و غیره) چوگان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

baseball bat

چوب بیسبال

He batted the thief on the head.

(با چوبدستی) زد بر سر دزد.

noun countable

(عامیانه) ضربه، برخورد، ضربت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun

خشت، گل آماده برای کوزه‌گری، لعاب مخصوص ظروف سفالی، نیمه یا پاره آجر

noun countable

جانورشناسی خفاش، شبکور، شب پره

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده
noun

چوگان‌دار

verb - transitive

(با چوب یا چماق) زدن، کوفتن، کتک زدن

verb - transitive

نوبت چوگان زنی، چوگان زدن

to bat lefthanded

با دست چپ چوگان زدن

Which team is batting now?

حالا کدام تیم چوگان‌زنی می‌کند؟

verb - transitive

چشمک زدن، مژگان را تکان دادن، چشم را باز و بسته کردن

verb - transitive

بال بال زدن

The plan was batted around for a week.

نقشه، چندین هفته مورد بررسی قرار گرفت.

We batted the subject back and forth.

ما آن موضوع را کاملاً حلاجی کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bat

  1. noun, verb a hit with a solid object
    Synonyms:
    hit strike knock smack whack rap blow bang thump slam sock wallop belt crack swat bop thwack whop

Phrasal verbs

bat around (or bat back and forth)

به تفصیل مورد بحث قرار دادن، دقیقاً بررسی کردن

Idioms

bat out

(عامیانه) با عجله درست کردن، سرهم بندی کردن

do something off one's own bat

(انگلیس - عامیانه) سرخود عمل کردن، خودسری کردن

go to bat for

(عامیانه) دفاع کردن از، پشتیبانی کردن، به نفع کسی وارد معرکه شدن

(right) off the bat

از همان ابتدا، (عامیانه) از بای بسم الله، فوراً، بدون تأخیر، بی‌معطلی، بلافاصله

blind as a bat

کاملاً کور، نابینا

Idioms بیشتر

have bats in one's (or the) belfry

(امریکا - عامیانه) خل بودن، عقاید احمقانه داشتن

not bat an eye (or eyelash)

(عامیانه) تعجب خود را نشان ندادن

سوال‌های رایج bat

معنی bat به فارسی چی میشه؟

کلمه "bat" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که در زیر به توضیح آن‌ها به همراه نکات جالب می‌پردازیم.

۱. معانی و کاربردها

الف) خفاش

یکی از معانی اصلی "bat"، خفاش است. خفاش‌ها پستاندارانی هستند که قادر به پروازند و به طور عمده در شب فعال هستند. آن‌ها دارای بال‌های کشیده و پوست نازکی هستند که بین استخوان‌های دست و بدنشان کشیده شده است. خفاش‌ها نقش مهمی در اکوسیستم دارند؛ به عنوان مثال، برخی از آن‌ها به گرده‌افشانی گل‌ها کمک می‌کنند و برخی دیگر آفت‌ها را کنترل می‌کنند.

ب) چوب بیس‌بال

معنی دیگر "bat"، چوب بیس‌بال است که برای ضربه زدن به توپ در بازی بیس‌بال استفاده می‌شود. این چوب معمولاً از چوب یا مواد کامپوزیت ساخته می‌شود و طراحی آن به گونه‌ای است که بتواند حداکثر قدرت را در هنگام ضربه زدن به توپ تولید کند.

ج) فعل (ضربه زدن)

در زبان انگلیسی، "to bat" به معنای ضربه زدن یا زدن به چیزی با چوب بیس‌بال یا هر وسیله مشابه است. این فعل در ورزش‌هایی مانند بیس‌بال و کریکت بسیار رایج است.

۲. نکات جالب

- نقش خفاش‌ها در طبیعت: خفاش‌ها به عنوان یکی از اصلی‌ترین شکارچیان شبانه، به کنترل جمعیت حشرات کمک می‌کنند. برخی از گونه‌ها قادرند در یک شب تا ۱۰۰۰ حشره را مصرف کنند.

- خفاش‌ها و بیماری‌ها: در حالی که خفاش‌ها اکوسیستم را تقویت می‌کنند، برخی از آن‌ها می‌توانند ناقل بیماری‌هایی مانند ویروس کرونا و هاری باشند.

- چوب بیس‌بال و طراحی آن: طراحی چوب بیس‌بال به گونه‌ای است که بتواند نیروی بیشتری را در هنگام ضربه زدن به توپ ایجاد کند. چوب‌های حرفه‌ای معمولاً از چوب‌های با کیفیت بالا و خاصی مانند چوب فندق ساخته می‌شوند.

- بازی‌های مختلف: علاوه بر بیس‌بال، چوب "bat" در ورزش‌های دیگر نیز استفاده می‌شود. به عنوان مثال، در بازی کریکت، بازیکنان از چوب‌های مخصوصی برای ضربه زدن به توپ استفاده می‌کنند.

- استفاده‌های فرهنگی: خفاش‌ها در فرهنگ‌های مختلف به عنوان نمادهایی از راز، ترس، و حتی تغییر تلقی می‌شوند. در برخی از فرهنگ‌ها، خفاش‌ها به عنوان نشانه‌ای از خوش‌شانسی و در برخی دیگر به عنوان نشانه‌ای از بدی شناخته می‌شوند.

ارجاع به لغت bat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bat

لغات نزدیک bat

پیشنهاد بهبود معانی