با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Whop

wɑːp wɒp
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از whap به‌ جای whop استفاده کرد.

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
به‌طور قاطع شکست دادن، تند حرکت کردن، به‌تندی افتادن یا زدن، شلپ‌شلپ کردن، پیش افتادن از، ضربه، وزش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whop

  1. verb To deliver a powerful blow to suddenly and sharply
    Synonyms: sock, bash, bop, whack, strike, wham, wallop, catch, clout, hit, knock, pop, slam, slog, slug, smash, smite, swat, thwack, biff, whap, clip, belt, conk, bonk, paste
  2. noun A sudden sharp, powerful stroke
    Synonyms: bang, blow, clout, crack, hit, lick, pound, slug, sock, swat, thwack, welt, whack, wham, bash, biff, bop, clip, wallop, belt, conk, paste

ارجاع به لغت whop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whop

لغات نزدیک whop

پیشنهاد بهبود معانی