فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Welt

welt welt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive
    حاشیه چرمی دور چیزی، مغزی، مغزی گذاشتن، شلاق زدن، لبه، نوار باریک، نوار، ورم، تاول
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد welt

  1. noun red mark
    Synonyms: bruise, contusion, injury, mouse, ridge, scar, streak, stripe, wale, weal, wheal, wound

ارجاع به لغت welt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «welt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/welt

لغات نزدیک welt

پیشنهاد بهبود معانی