فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Welt

welt welt

معنی

noun verb - transitive

حاشیه چرمی دور چیزی، مغزی، مغزی گذاشتن، شلاق زدن، لبه، نوار باریک، نوار، ورم، تاول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد welt

  1. noun red mark
    Synonyms:
    injury wound scar bruise contusion mark stripe streak ridge wale weal wheal mouse

ارجاع به لغت welt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «welt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/welt

لغات نزدیک welt

پیشنهاد بهبود معانی