گذشتهی ساده:
scarredشکل سوم:
scarredسومشخص مفرد:
scarsوجه وصفی حال:
scarringشکل جمع:
scarsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(زخم) خوب شدن (ولی جا باقی گذاشتن)
جای زخم، محل التیام زخم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scar