امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scab

skæb skæb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    scabs

توضیحات

در معنای پنجم همچنین می‌توان از scab over به‌جای scab استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پوست زخم، کبره، دله (پوست خشک)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The child pulled the scab on his cut.
- بچه دله‌ی زخمش را کند.
- Don't scratch the scab, or it might leave a scar.
- کبره را نخاران، وگرنه ممکن است جای زخم باقی بماند.
noun uncountable
جرب، گری، گال (نوعی بیماری پوستی ناشی از انگل)
- Scab is a highly contagious disease among sheep.
- گال بیماری بسیار مسری در بین گوسفندان است.
- The vet confirmed the diagnosis of scab in the flock.
- دامپزشک تشخیص بیماری جرب را در گله تایید کرد.
noun uncountable
لکه‌ی سیاه (از آفات و بیماری‌های سیب، سیب‌زمینی، گلابی و...)
- The apple was discarded due to a large, unsightly scab on its skin.
- سیب به‌دلیل وجود لکه‌ی سیاهی بزرگ و زشت روی پوستش دور انداخته شد.
- Potato scab can significantly reduce the market value of the crop.
- لکه‌ی سیاه سیب‌زمینی می‌تواند ارزش بازاری محصول را به‌میزان قابل توجهی کاهش دهد.
noun countable informal
ناپسند خائن، آدم‌فروش، فرد اعتصاب‌شکن (کسی که هنگام اعصاب دیگر کارکنان، همچنان به کار کردن ادامه می‌دهد)
- He was branded a scab and ostracized by his former colleagues.
- او به‌عنوان فردی خائن شناخته شد و توسط همکاران سابقش طرد شد.
- No one wanted to be seen as a scab.
- هیچ‌کس نمی‌خواست به‌عنوان فردی اعتصاب‌شکن دیده شود.
verb - intransitive
دلمه بستن (لخته شدن زخم)
- The small cut on her finger quickly scabbed over.
- بریدگی کوچک روی انگشتش به‌سرعت دلمه بست.
- The burn gradually scabbed, forming a protective layer.
- سوختگی به‌تدریج دلمه بست و لایه‌ای محافظ تشکیل داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scab

  1. noun a crust over a wound
    Synonyms:
    crust eschar slough
  1. noun one who replaces a union worker on strike
    Synonyms:
    rat strikebreaker traitor deserter turncoat scoundrel blackleg apostate knobstick mange eschar incrustation
  1. verb take the place of work of someone on strike
    Synonyms:
    blackleg rat fink

ارجاع به لغت scab

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scab» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scab

لغات نزدیک scab

پیشنهاد بهبود معانی