خوب شدن زخم (ولی جا باقی گذاشتن)، دلمه بستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As the days passed, the wound continued to scab over nicely.
با گذشت روزها، زخم به خوبی دلمه بست.
She noticed that the scratch on her arm was starting to scab over.
او متوجه شد که خراش روی دستش شروع به خوب شدن کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scab over» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scar-over