شکل جمع:
squishiesلهشدنی، نرم، خمیرمانند، فشاری
I don’t like eating squishy tomatoes in my salad.
من دوست ندارم در سالادم گوجهفرنگیهای نرم بخورم.
After being left in the sun, the toy became squishy and lost its shape.
اسباببازی بعداز اینکه در آفتاب ماند، خمیری شد و شکلش را از دست داد.
انگلیسی آمریکایی مبهم، نامشخص، غیر دقیق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The concept of “fair use” in copyright law can be a bit squishy.
مفهوم «استفادهی منصفانه» در قانون کپیرایت میتواند کمی غیر دقیق باشد.
His explanation was too squishy to be useful in solving the problem.
توضیح او بیش از مبهم بود و کمکی به حل مسئله نکرد.
انگلیسی آمریکایی سهلگیر، مماشاتگر
Parents who are too squishy with their kids may struggle to set boundaries later.
والدینی که با فرزندان خود بیش از حد مماشاتگر هستند ممکن است بعدها در تعیین حدومرز دچار مشکل شوند.
Voters accused the politician of being squishy on immigration policies.
رأیدهندگان، آن سیاستمدار را به سهلگیری در سیاستهای مهاجرتی متهم کردند.
اسکوییشی، اسباببازی فشاری
She bought a panda squishy as a gift for her nephew.
او اسباببازی فشاری پاندایی را بهعنوان هدیه برای برادرزادهاش خرید.
My little sister collects squishies shaped like animals and fruits.
خواهر کوچکم اسکوییشیهایی به شکل حیوانات و میوهها جمع میکند.
شکل جمع squishy در زبان انگلیسی squishies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «squishy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squishy