آخرین به‌روزرسانی:

Squish

skwɪʃ skwɪʃ

گذشته‌ی ساده:

squished

شکل سوم:

squished

سوم‌شخص مفرد:

squishes

وجه وصفی حال:

squishing

شکل جمع:

squishes

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive

صدای شکستن یا پرتاب چیزی، له کردن، خورد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squish

  1. verb squash
    Synonyms:
    crush smash squeeze flatten press mash pound trample sit on jam stamp on scrunch

سوال‌های رایج squish

گذشته‌ی ساده squish چی میشه؟

گذشته‌ی ساده squish در زبان انگلیسی squished است.

شکل سوم squish چی میشه؟

شکل سوم squish در زبان انگلیسی squished است.

شکل جمع squish چی میشه؟

شکل جمع squish در زبان انگلیسی squishes است.

وجه وصفی حال squish چی میشه؟

وجه وصفی حال squish در زبان انگلیسی squishing است.

سوم‌شخص مفرد squish چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد squish در زبان انگلیسی squishes است.

ارجاع به لغت squish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squish

لغات نزدیک squish

پیشنهاد بهبود معانی