وابسته به نخ، نخی، ریسمانی
کلمهی filar در زبان فارسی به «رشتهای» یا «نخمانند» ترجمه میشود.
این واژه توصیفکنندهی ساختارها یا خطوطی است که شکل و ماهیتی شبیه نخهای بسیار ظریف دارند یا در زمینههای تخصصی برای ایجاد دقت در مشاهده یا اندازهگیری استفاده میشوند. این واژه معمولاً در حوزهی ابزارهای نوری، دستگاههای اندازهگیری و علم اپتیک دیده میشود، زیرا در این حوزهها حرکت یا موقعیت یک خط باریک اهمیت بالایی دارد.
در بسیاری از ابزارهای نوری پیشرفته، مانند میکروسکوپها یا تلسکوپهایی که برای اندازهگیری دقیق طراحی شدهاند، «خطوط فیلار» نقش کلیدی ایفا میکنند. این خطوط که معمولاً در میدان دید ابزار قرار دارند، به مشاهدهگر کمک میکنند تا موقعیت، فاصله یا اندازهی یک جسم را با دقت بسیار بالا تعیین کند. وجود چنین خطوطی در مرکز یا گوشههای میدان دید میتواند دقت عملکرد دستگاه را بهطور قابلتوجهی افزایش دهد.
واژهی filar همچنین در دستگاههای سنجشی قدیمی، مانند میکرومترهای اپتیکی، کاربرد فراوان داشته است. در این ابزارها، حرکت یک خط یا تار بسیار نازک نسبت به جسم مورد مشاهده، امکان محاسبهی ابعاد دقیق را فراهم میکرد. از آنجا که این خطوط معمولاً از جنس تارهای بسیار نازک یا حتی موی انسان ساخته میشدند، استفاده از واژهی «نخمانند» کاملاً با ماهیت آنها سازگار بوده است.
در توصیفهای فنی، این واژه میتواند به نوعی طراحی یا ساختار نیز اشاره داشته باشد؛ برای مثال لنز یا چشمی که دارای خطوط فیلار درون خود باشد، برای کاربر امکان تنظیم دقیقتری فراهم میکند. وجود این خطوط الزاماً جنبهی زیباییشناختی ندارد، بلکه یک عنصر کاربردی برای افزایش دقت و کنترل در اندازهگیری و مشاهده است.
استفاده از واژهی filar معمولاً با مفهوم ظرافت، دقت و باریکی همراه است. این واژه در نوشتههای علمی و فنی نشانهای از تمرکز بر جزئیات زیرسطحی و نیاز به مشاهدهی دقیقتر است. بنابراین هرجا از این کلمه استفاده شود، میتوان برداشت کرد که عنصر مورد اشاره، چه یک خط نوری باشد و چه یک سازه درون ابزار، نقش مهمی در افزایش دقت و کنترل دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «filar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/filar