آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

    Distribution

    ˌdɪstrəˈbjuːʃn ˌdɪstrəˈbjuːʃn

    شکل جمع:

    distributions

    معنی distribution | جمله با distribution

    noun countable uncountable C1

    توزیع، تقسیم، پخش

    Efficient distribution ensures products reach customers on time.

    توزیع مؤثر تضمین می‌کند که محصولات به موقع به مشتریان برسند.

    The company handles the distribution of its products nationwide.

    این شرکت، توزیع محصولات خود را در سطح کشور مدیریت می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the distribution of foodstuffs among the poor

    توزیع مواد خوراکی در بین مستمندان

    the production and distribution of gasoline

    فرآوری و پخش بنزین

    noun countable uncountable C1

    پراکندگی، توزیع، گسترش، پخش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Scientists study the distribution of species to understand ecosystems.

    دانشمندان پراکندگی گونه‌ها را مطالعه می‌کنند تا اکوسیستم‌ها را بهتر درک کنند.

    The distribution of plants varies across different climates.

    پراکندگی گیاهان در اقلیم‌های مختلف، متفاوت است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the patterns of population distribution

    الگوهای پراکندگی جمعیت

    the distribution of blood vessels through the body

    پراکندگی رگ‌ها در تمام بدن

    each farmer receives his yearly distribution of chemical fertilizers.

    هر کشاورزی سهم سالیانه‌ی کود شیمیایی خود را دریافت می‌کند.

    noun countable uncountable

    ریاضی توزیع آماری، پراکندگی داده‌ها، پخش مقادیر

    Researchers analyzed the distribution of responses in the survey.

    پژوهشگران پراکندگی پاسخ‌ها در نظرسنجی را تحلیل کردند.

    The graph illustrates the distribution of income among households.

    نمودار، توزیع درآمد بین خانوارها را نشان می‌دهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد distribution

    1. noun allocation, dispersion
      Synonyms:
      sharing dealing division handling delivery circulation transport assigning spreading partition allotment assessment rationing transportation administration apportionment marketing propagation mailing diffusion dispersal disposing scattering partitioning circulating alloting dole prorating disposal dissemination handing out trading dissipating dispensation
      Antonyms:
      collection gathering store hoarding hoard maintenance dispersion
    1. noun classification
      Synonyms:
      arrangement grouping order organization ordering sequence disposition location placement assortment disposal

    Collocations

    even distribution

    توزیع یکنواخت

    wide distribution

    گسترش گسترده، پراکندگی گسترده

    لغات هم‌خانواده distribution

    • noun
      distribution, distributor
    • adjective
      distributive
    • verb - transitive
      distribute

    سوال‌های رایج distribution

    شکل جمع distribution چی میشه؟

    شکل جمع distribution در زبان انگلیسی distributions است.

    ارجاع به لغت distribution

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «distribution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distribution

    لغات نزدیک distribution

    • - distributed processing
    • - distributee
    • - distribution
    • - distribution ratio
    • - distributional
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.