شکل جمع:
distributionsتوزیع، تقسیم، پخش، پراکندگی، (محیط زیست) پراکنش
the patterns of population distribution
الگوهای پراکندگی جمعیت
the distribution of foodstuffs among the poor
توزیع مواد خوراکی در بین مستمندان
the production and distribution of gasoline
فرآوری و پخش بنزین
the distribution of blood vessels through the body
پراکندگی رگها در تمام بدن
سهم، حصه، بخش، نصیب، دانگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
each farmer receives his yearly distribution of chemical fertilizers.
هر کشاورزی سهم سالیانهی کود شیمیایی خود را دریافت میکند.
توزیع یکنواخت
گسترش گسترده، پراکندگی گسترده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «distribution» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distribution