Trading

ˈtreɪdɪŋ ˈtreɪdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
  • Uncountable Noun
    (کالا و خدمات و ارز و ارز دیجیتال و سهام و غیره) دادوستد، تجارت، معامله، خریدوفروش، مبادله، تریدینگ
    • - illegal trading
    • - تجارت غیرقانونی
    • - Trading volumes continued to be thin.
    • - حجم معاملات هم‌چنان کم بود.
    • - cryptocurrency trading
    • - تردینگ رمزارز [رمزارز از نمونه‌های ارز دیجیتال است ولی هر ارز دیجیتالی، رمزارز نیست اما در زبان محاوره به آن ارز دیجیتال می‌گویند]
    • - online trading
    • - دادوستد آنلاین (=برخط)
    • - We ceased trading two years ago.
    • - دو سال پیش تجارت را متوقف کردیم.
    • - bond trading
    • - دادوستد اوراق قرضه
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده trading

لغات نزدیک trading

پیشنهاد و بهبود معانی