فروش (مواد مخدر)
The police arrested the man for dealing drugs on the street.
پلیس این مرد را به جرم فروش مواد مخدر در خیابان دستگیر کرد.
She was involved in dealing drugs for many years.
او سالها در فروش مواد مخدر فعالیت داشت.
اقتصاد دادوستد، خریدوفروش، معامله
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Dealing in stocks requires a good understanding of the market.
دادوستد در بزار سهام مستلزم شناخت خوب بازار است.
He made a lot of money through his dealings in real estate.
او از طریق معاملاتش در حوزهی املاک و مستغلات پول زیادی به دست آورد.
ارتباط (با شخص و کشور و غیره)
I have a close dealing with my best friend since childhood.
بچگی با بهترین دوستم رابطهی نزدیکی دارم.
The dealing between the two countries was strained after the conflict.
پس از این درگیری، ارتباط بین دو کشور تیره شد.
رفتار، برخورد
Her dealing with customers was always polite and professional.
رفتارش با مشتریان همیشه مؤدبانه و حرفهای بود.
The company's dealing with its employees has been the subject of controversy.
برخورد این شرکت با کارمندانش موضوع بحث و جدل بوده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dealing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dealing