Dealer

ˈdiːlər ˈdiːlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dealers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
دلال، فروشنده، معاملات‌چی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a dealer in furs
- دلال خز
- a car dealer
- فروشنده‌ی اتومبیل
- corn dealer
- غله‌فروش
noun countable
(در بازی) دهنده ورق
- Who is the dealer?
- کی دست می‌دهد؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dealer

  1. noun business owner
    Synonyms: banker, bursar, businessperson, chandler, changer, dispenser, marketer, merchandiser, merchant, retailer, trader, tradesperson, trafficker, vendor, wholesaler
    Antonyms: customer

Collocations

  • a plain dealer

    آدم خوش معامله، آدم بی‌شیله پیله

لغات هم‌خانواده dealer

ارجاع به لغت dealer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dealer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dealer

لغات نزدیک dealer

پیشنهاد بهبود معانی