شکل جمع:
tradersتاجر، بازرگان، کاسب
cotton traders
تاجران پنبه
The trader negotiated with suppliers to get the best prices for his merchandise.
بازرگان با تأمینکنندگان مذاکره کرد تا بهترین قیمتها را برای کالاهایش دریافت کند.
اقتصاد معاملهگر، تریدر، سرمایهگذار کوتاهمدت (در بورس و رمزارزها)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The trader was able to make a significant profit by buying and selling stocks within a short period of time.
معاملهگر توانست با خرید و فروش سهام در مدت زمان کوتاهی سود قابل توجهی به دست آورد.
The trader's portfolio consisted of a diverse range of cryptocurrencies.
پرتفوی تریدر مشتمل بر طیف متنوعی از رمزارزها بود.
کشتی تجاری، کشتی بازرگانی
The trader sailed along the coast, stopping at various ports.
کشتی تجاری در امتداد ساحل حرکت کرد و در بنادر مختلف توقف کرد.
The captain of the trader was experienced in navigating through treacherous waters.
ناخدای کشتی بازرگانی در عبور از آبهای ناامن باتجربه بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trader» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trader