با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Trader

ˈtreɪdər ˈtreɪdə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    traders

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
تاجر، بازرگان، کاسب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- cotton traders
- تاجران پنبه
- The trader negotiated with suppliers to get the best prices for his merchandise.
- بازرگان با تأمین‌کنندگان مذاکره کرد تا بهترین قیمت‌ها را برای کالاهایش دریافت کند.
noun countable
اقتصاد معامله‌گر، تریدر، سرمایه‌گذار کوتاه‌مدت (در بورس و رمزارزها)
- The trader was able to make a significant profit by buying and selling stocks within a short period of time.
- معامله‌گر توانست با خرید و فروش سهام در مدت زمان کوتاهی سود قابل توجهی به دست آورد.
- The trader's portfolio consisted of a diverse range of cryptocurrencies.
- پرتفوی تریدر مشتمل بر طیف متنوعی از رمزارزها بود.
noun countable
کشتی تجاری، کشتی بازرگانی
- The trader sailed along the coast, stopping at various ports.
- کشتی تجاری در امتداد ساحل حرکت کرد و در بنادر مختلف توقف کرد.
- The captain of the trader was experienced in navigating through treacherous waters.
- ناخدای کشتی بازرگانی در عبور از آب‌های ناامن باتجربه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trader

  1. noun A person engaged in buying and selling
    Synonyms: dealer, merchant, businessperson, tradesman, monger, trafficker, salesman, seller, barterer, merchandiser, shopkeeper, bargainer, speculator, salesperson, ship, stockbroker

لغات هم‌خانواده trader

ارجاع به لغت trader

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trader» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trader

لغات نزدیک trader

پیشنهاد بهبود معانی