آخرین به‌روزرسانی:

Trader

ˈtreɪdər ˈtreɪdə

شکل جمع:

traders

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2

تاجر، بازرگان، کاسب

cotton traders

تاجران پنبه

The trader negotiated with suppliers to get the best prices for his merchandise.

بازرگان با تأمین‌کنندگان مذاکره کرد تا بهترین قیمت‌ها را برای کالاهایش دریافت کند.

noun countable

اقتصاد معامله‌گر، تریدر، سرمایه‌گذار کوتاه‌مدت (در بورس و رمزارزها)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The trader was able to make a significant profit by buying and selling stocks within a short period of time.

معامله‌گر توانست با خرید و فروش سهام در مدت زمان کوتاهی سود قابل توجهی به دست آورد.

The trader's portfolio consisted of a diverse range of cryptocurrencies.

پرتفوی تریدر مشتمل بر طیف متنوعی از رمزارزها بود.

noun countable

کشتی تجاری، کشتی بازرگانی

The trader sailed along the coast, stopping at various ports.

کشتی تجاری در امتداد ساحل حرکت کرد و در بنادر مختلف توقف کرد.

The captain of the trader was experienced in navigating through treacherous waters.

ناخدای کشتی بازرگانی در عبور از آب‌های ناامن باتجربه بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trader

  1. noun a person engaged in buying and selling
    Synonyms:
    dealer seller salesman salesperson merchant businessperson shopkeeper tradesman merchandiser speculator bargainer trafficker monger stockbroker barterer ship

لغات هم‌خانواده trader

ارجاع به لغت trader

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trader» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trader

لغات نزدیک trader

پیشنهاد بهبود معانی