آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۳

    Ship

    ʃɪp ʃɪp

    گذشته‌ی ساده:

    shipped

    شکل سوم:

    shipped

    سوم‌شخص مفرد:

    ships

    وجه وصفی حال:

    shipping

    شکل جمع:

    ships

    معنی ship | جمله با ship

    noun countable A2

    کشتی، کشتی هوایی، هواپیما، سفینه، ناو

    ship, کشتی، کشتی هوایی، هواپیما، سفینه، ناو
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    a battleship

    ناو جنگی

    a passenger ship

    کشتی مسافربر

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Two ships and four motorboats entered the harbor.

    دو کشتی و چهار قایق موتوری وارد بندرگاه شدند.

    a cargo ship

    کشتی باری

    verb - transitive

    با کشتی حمل کردن، فرستادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    We are flying to Australia but our car is being shipped.

    ما با هواپیما به استرالیا می‌رویم؛ ولی اتومبیلمان با کشتی فرستاده می‌شود.

    To have some peace, we shipped the children off to grandma's house.

    برای داشتن قدری آرامش بچه‌ها را به خانه‌ی مادربزرگ فرستادیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We shipped the cattle to Chicago by rail.

    دام‌ها را با قطار به شیکاگو فرستادیم.

    verb - intransitive

    سوار کشتی شدن

    We shipped in London.

    ما در لندن سوار کشتی شدیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ship

    1. verb send, transport
      Synonyms:
      forward transfer transmit dispatch move route export haul ship out transport consign direct remit address drop freight embark put on board go aboard shift smuggle
      Antonyms:
      keep hold

    Phrasal verbs

    ship over

    در نیروی دریایی نام‌نویسی کردن، به خدمت نیروی دریایی درآمدن

    ship out

    رفتن، ترک کردن، خارج شدن (به دلیل دست نیافتن به موفقیت و غیره)

    ارسال کردن، فرستادن چیزی از جایی به جای دیگر، خارج کردن (کالا یا افراد از یک مکان)

    رفتن، عازم شدن (ترک کردن جایی و رفتن به جای دیگر برای انجام امور نظامی)

    Idioms

    shape up or ship out

    یا رفتارت را عوض کن یا از اینجا برو (به این معنی که شخص باید رفتار معقولانه یا مسئولانه‌تری داشته باشد، در غیر این صورت باید جایی را که در آن است ترک کند یا از کاری که انجام می‌دهد دست بکشد)

    when one's ship comes in

    درصورت ثروتمند شدن، موقع پول‌دار شدن، هنگام به نان‌ونوا رسیدن

    سوال‌های رایج ship

    معنی ship به فارسی چی میشه؟

    واژه "ship" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.

    معانی اصلی

    الف) کشتی یا ناو

    یکی از معانی اصلی واژه "ship" به معنای کشتی یا ناو است. این نوع کشتی‌ها معمولاً برای حمل و نقل کالا و مسافر در دریاها و اقیانوس‌ها طراحی شده‌اند. کشتی‌ها می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند، از جمله کشتی‌های باربری، کشتی‌های مسافری، و کشتی‌های جنگی. کشتی‌ها به عنوان یکی از قدیمی‌ترین وسایل حمل و نقل دریایی، نقش بسیار مهمی در تجارت بین‌المللی و اکتشافات دریایی ایفا کرده‌اند.

    ب) حمل و نقل

    واژه "ship" همچنین به معنای حمل و نقل چیزی از مکانی به مکان دیگر نیز استفاده می‌شود. به عنوان مثال، زمانی که می‌گوییم "I will ship the package tomorrow" به این معناست که بسته را فردا ارسال خواهم کرد. در اینجا، "ship" به فرآیند ارسال کالا اشاره دارد و می‌تواند شامل روش‌های مختلف حمل و نقل، از جمله هواپیما، کامیون و کشتی باشد.

    ج) ایجاد یا تولید

    در دنیای فناوری و نرم‌افزار، "ship" به معنای ارائه یا عرضه یک محصول به بازار نیز به کار می‌رود. به عنوان مثال، "We are ready to ship the new software version" به این معناست که ما آماده‌ایم نسخه جدید نرم‌افزار را به بازار عرضه کنیم.

    نکات جالب

    - تاریخچه: کشتی‌ها از زمان‌های باستان وجود داشته‌اند و با پیشرفت تکنولوژی، طراحی و ساخت آن‌ها نیز بهبود یافته است. اولین کشتی‌ها معمولاً از چوب ساخته می‌شدند و به صورت دستی هدایت می‌شدند. امروزه کشتی‌ها با استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته مانند GPS و سیستم‌های ناوبری خودکار ساخته می‌شوند.

    - انواع کشتی‌ها: کشتی‌ها به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شوند. از جمله این دسته‌ها می‌توان به کشتی‌های باربری، کشتی‌های نفتکش، کشتی‌های مسافری و کشتی‌های تفریحی اشاره کرد. هر کدام از این کشتی‌ها بسته به نوع کارکرد و نیازهای خاص طراحی شده‌اند.

    - زبان عامیانه: در زبان عامیانه، واژه "ship" به شکل‌های مختلفی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، در فرهنگ جوانان، "ship" به معنای حمایت از یک رابطه عاشقانه بین دو شخصیت (در فیلم‌ها، سریال‌ها و کتاب‌ها) به کار می‌رود. به عنوان نمونه، وقتی می‌گویند "I ship them," یعنی از رابطه آن دو نفر حمایت می‌کنند.

    گذشته‌ی ساده ship چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده ship در زبان انگلیسی shipped است.

    شکل سوم ship چی میشه؟

    شکل سوم ship در زبان انگلیسی shipped است.

    شکل جمع ship چی میشه؟

    شکل جمع ship در زبان انگلیسی ships است.

    وجه وصفی حال ship چی میشه؟

    وجه وصفی حال ship در زبان انگلیسی shipping است.

    سوم‌شخص مفرد ship چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد ship در زبان انگلیسی ships است.

    ارجاع به لغت ship

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ship

    لغات نزدیک ship

    • - shinto
    • - shiny
    • - ship
    • - ship canal
    • - ship chandler
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.