گذشتهی ساده:
addressedشکل سوم:
addressedسومشخص مفرد:
addressesوجه وصفی حال:
addressingشکل جمع:
addressesآدرس نوشتن، نشانی دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Address the letter with a red pen.
نشانی را با قلم قرمز روی (پاکت) نامه بنویس.
خطاب کردن، دستور دادن، اداره کردن، متوجه کردن، مخاطب ساختن، بررسی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to address those present
حاضران را مخاطب قرار دادن
He addressed himself to both of them.
او هر دوی آنها را مورد خطاب قرار داد.
Address the judge as "your honor"!
قاضی را «عالیجناب» خطاب کن!
He addressed the problem of poverty.
او مسئلهی فقر را بررسی کرد.
عنوان نوشتن، سخن گفتن، صحبت کردن، نوشتن به
You will have to address your comments to our Head Office.
شما باید نظرات خود را به دفتر مرکزی ما ارسال کنید.
توجه کردن، مورد ملاحظه قرار دادن
ورزش (گلف) برای زدن توپ جبهه گرفتن، (در تیراندازی با کمان) بدن را به حال کمان گیری و هدف گیری در آوردن
نشانی، خطاب، آدرس، نام و نشان
Write down your address.
نشانی خود را بنویسید.
کامپیوتر نشانی، آدرس (فایل، پوشه، وبسایت وغیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
سخنرانی، سخنوری، طرز گفتار، سبک سخنوری، نطق، خطابه
His address lasted two hours.
نطق او دو ساعت طول کشید.
Her address was formal and measured.
سخنرانی او رسمی و سنجیده بود.
سرنامه، عنوان
(جمع) خواستگاری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «address» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/address