با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Sermon

ˈsɜrːmən ˈsɜːmən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sermons

معنی

  • noun countable
    موعظه، وعظ، خطبه، خطابه، اندرز، گفتار، وابسته به موعظه، موعظه کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sermon

  1. noun instructive speech with a moral
    Synonyms: address, advice, discourse, doctrine, exhortation, harangue, homily, lecture, lesson, moralism, pastoral, preach, preaching, preachment, tirade

ارجاع به لغت sermon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sermon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sermon

لغات نزدیک sermon

پیشنهاد بهبود معانی