فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tirade

ˈtaɪreɪd / / təˈreɪd taɪˈreɪd / / tə-

شکل جمع:

tirades

معنی

noun

سخنرانی دراز و شدیداللحن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tirade

  1. noun abuse, outburst
    Synonyms:
    anger diatribe harangue lecture censure condemnation denunciation fulmination ranting tongue-lashing dispute outburst invective vituperation berating revilement philippic malediction jeremiad screed sermon
    Antonyms:
    peace calm harmony

ارجاع به لغت tirade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tirade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tirade

لغات نزدیک tirade

پیشنهاد بهبود معانی