گذشتهی ساده:
tiptoedشکل سوم:
tiptoedسومشخص مفرد:
tiptoesوجه وصفی حال:
tiptoeingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- روی نوک پا، روی سرپنجه، درحال پاورچین بودن
2- هشیار، آماده 3- مشتاق 4- بیصدا، مخفیانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tiptoe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tiptoe