۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Tiptoe

ˈtɪptoʊ ˈtɪptəʊ

گذشته‌ی ساده:

tiptoed

شکل سوم:

tiptoed

سوم‌شخص مفرد:

tiptoes

وجه وصفی حال:

tiptoeing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb

با نوک پا راه رفتن، نوک پنجه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She tiptoed into the room and caught me by surprise.

پاورچین ‌پاورچین وارد اتاق شد و مرا غافلگیر کرد.

He stood tiptoe and looked inside the room.

نوک پا ایستاد و به درون اتاق نگاه کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He approached me with tiptoe steps.

با گام‌های پاورچین به من نزدیک شد.

She stood on tiptoe and whispered something into Mohsen's ears.

روی نوک پا ایستاد و چیزی در گوش محسن نجوا کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tiptoe

  1. verb walk on one's toes
    Synonyms:
    tippytoe tip
  1. adjective
    Synonyms:
    cautious cautiously warily quietly stealthy sneaking creeping

Collocations

on tiptoe

1- روی نوک پا، روی سرپنجه، درحال پاورچین بودن

Idioms

on tiptoe

2- هشیار، آماده 3- مشتاق 4- بی‌صدا، مخفیانه

سوال‌های رایج tiptoe

گذشته‌ی ساده tiptoe چی میشه؟

گذشته‌ی ساده tiptoe در زبان انگلیسی tiptoed است.

شکل سوم tiptoe چی میشه؟

شکل سوم tiptoe در زبان انگلیسی tiptoed است.

وجه وصفی حال tiptoe چی میشه؟

وجه وصفی حال tiptoe در زبان انگلیسی tiptoeing است.

سوم‌شخص مفرد tiptoe چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد tiptoe در زبان انگلیسی tiptoes است.

ارجاع به لغت tiptoe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tiptoe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tiptoe

لغات نزدیک tiptoe

پیشنهاد بهبود معانی