۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Tipsy

ˈtɪpsi ˈtɪpsi

صفت تفضیلی:

tipsier

صفت عالی:

tipsiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

مست، مست و پاتیل، شنگول، سرخوش، سرمست، ملنگ، تلوتلو‌خور

The tipsy driver swerved on the road, putting other cars in danger.

راننده‌ی مست در جاده منحرف شد و ماشین‌های دیگر را در معرض خطر قرار داد.

After a few glasses of wine, she became tipsy and started to giggle uncontrollably.

بعد از نوشیدن چند گیلاس شراب، سرخوش شد و بی‌اختیار شروع به خنده کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He drank the wine and became tipsy.

شراب را خورد و ملنگ شد.

adjective

ناصاف، بی‌ثبات، متغیر، کج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The tipsy table wobbled as I placed my drink on it.

وقتی نوشیدنی‌ام را روی آن گذاشتم، میز ناصاف تکان خورد.

The painting hung at a tipsy angle, giving the room an eccentric feel.

نقاشی با زاویه‌ای کج آویزان شده بود و به اتاق حس عجیبی می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tipsy

  1. adjective inebriated
    Synonyms:
    drunk drunken intoxicated high loaded tight merry happy lit stewed mellow dazed unsteady woozy fuddled addled irrigated
    Antonyms:
    sober

سوال‌های رایج tipsy

صفت تفضیلی tipsy چی میشه؟

صفت تفضیلی tipsy در زبان انگلیسی tipsier است.

صفت عالی tipsy چی میشه؟

صفت عالی tipsy در زبان انگلیسی tipsiest است.

ارجاع به لغت tipsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tipsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tipsy

لغات نزدیک tipsy

پیشنهاد بهبود معانی