مست، مخمور
He drank so much that he became drunk.
او آنقدر نوشید که مست شد.
He is drunk.
او مست است.
drunk with victory
سرمست پیروزی
آدم مست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His father is a drunk.
پدرش عرقخور است.
I saw a drunk.
مستی را دیدم.
خرمست، سیاه مست
گذشتهی ساده drunk در زبان انگلیسی drank است.
شکل جمع drunk در زبان انگلیسی drunks است.
وجه وصفی حال drunk در زبان انگلیسی drinking است.
سومشخص مفرد drunk در زبان انگلیسی drinks است.
صفت تفضیلی drunk در زبان انگلیسی drunker است.
صفت عالی drunk در زبان انگلیسی drunkest است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drunk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drunk