امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Drunk

drʌŋk drʌŋk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    drink
  • گذشته‌ی ساده:

    drank
  • سوم‌شخص مفرد:

    drinks
  • وجه وصفی حال:

    drinking
  • شکل جمع:

    drunks
  • صفت تفضیلی:

    drunker
  • صفت عالی:

    drunkest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مست، مخمور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He drank so much that he became drunk.
- او آن‌قدر نوشید که مست شد.
- He is drunk.
- او مست است.
- drunk with victory
- سرمست پیروزی
noun countable
آدم مست
- His father is a drunk.
- پدرش عرق‌خور است.
- I saw a drunk.
- مستی را دیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drunk

  1. adjective intoxicated by alcohol
    Synonyms: bashed, befuddled, boozed up, buzzed, crocked, feeling no pain, flushed, flying, fuddled, glazed, groggy, high, inebriated, juiced, laced, liquored up, lit, lush, muddled, plastered, potted, seeing double, sloshed, stewed, stoned, tanked, three sheets to the wind, tight, tipsy, totaled, under the influence, under the table, wasted
    Antonyms: sober, straight
  2. noun person who is inebriated
    Synonyms: alcoholic, boozer, carouser, dipsomaniac, drinker, guzzler, inebriate, lush, sot, sponge, wino

Idioms

لغات هم‌خانواده drunk

ارجاع به لغت drunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drunk

لغات نزدیک drunk

پیشنهاد بهبود معانی