رشوه، زیرمیزی، عمل مخفیانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They made a secret deal under the table to avoid paying taxes.
آنها برای فرار از پرداخت مالیات، یک معاملهی زیرمیزی بستند.
The company was caught funneling money under the table to influence politicians.
این شرکت هنگام دادن پول رشوه برای نفوذ بر سیاستمداران دستگیر شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «under the table» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/under-the-table