با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sot

sɑːt sɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
احمق، ساده‌لوح، مست، احمق کردن، مست کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sot

  1. noun A person who is habitually drunk
    Synonyms: drunkard, drunk, inebriate, rummy, alcoholic, tippler, boozehound, boozer, lush, soak, souse, sponge, stiff, wino

ارجاع به لغت sot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sot

لغات نزدیک sot

پیشنهاد بهبود معانی