گذشتهی ساده:
lushedشکل سوم:
lushedسومشخص مفرد:
lushesوجه وصفی حال:
lushingشکل جمع:
lushesصفت تفضیلی:
lusherصفت عالی:
lushestپرآب، آبدار، شاداب، پرپشت، باشکوه، مست کردن، مشروبخوار، الکلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
lush gardens
باغهای سبز و خرم
lush grass
چمن سبز و پر پشت
a lush style of writing
سبک نویسندگی پر شاخ و برگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lush» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lush