با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Succulent

ˈsʌkjələnt ˈsʌkjələnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more succulent
  • صفت عالی:

    most succulent

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
آبدار، شاداب، پرطراوت
- succulent peaches
- هلوهای آبدار
- the succulent leaves of a cactus
- برگ‌های شیره‌دار کاکتوس
- A cactus is a succulent.
- کاکتوس گیاه شیره‌دار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد succulent

  1. adjective juicy, delicious
    Synonyms: divine, heavenly, luscious, lush, mellow, moist, mouthwatering, pulpy, rich, sappy, tasty, yummy
    Antonyms: dry, unjuicy

ارجاع به لغت succulent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «succulent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/succulent

لغات نزدیک succulent

پیشنهاد بهبود معانی