فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pulpy

ˈpʌlpi ˈpʌlpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    pulpier
  • صفت عالی:

    pulpiest

معنی

  • گوشتالو، کاغذی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pulpy

  1. adjective Yielding easily to pressure or weight; not firm
    Synonyms: soft, squashy, smooth, mushy, pappy, pulpous, thick, quaggy, spongy, fleshy, squishy, yielding

ارجاع به لغت pulpy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pulpy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pulpy

لغات نزدیک pulpy

پیشنهاد بهبود معانی